
رضا آدامسفروش مترو بود. «خانوم آدامس نمیخوای؟ آقا آدامس نمیخوای؟» ده سال بیشتر نداشت. خیلی زود مرد خانه شده بود چون پدر برای نجات مادر از بیماری دستش را جلوی همه دراز کرده و به زمین و زمان بدهکار شده بود. مادرش که رفت خواهر کوچکش فقط دو سال داشت. حالا رضا پانزده سال دارد ولی به جرم قتل جوانی دیگر، در کانون اصلاح و تربیت تهران به سر میبرد.
نظر شما