زندانبانان برای من نمونه عملی تغییر در رفتار شدند
زندانی موفق قرآنی در زندان مرکزی شیراز

جرمش قتل است و از سال 99 در زندان نسوان زندان مرکزی شیراز تحمل کیفر می کند در زندان ادامه تحصیل داده و فارغ التحصیل رشته جزا و جرم شناسی است و هم اکنون پشت کنکور و برای آزمون دکترا خودش را آماده می کند و حافظ 4 جز قرآن می باشد و زندانبانان را نمونه عملی تغییر در رفتار خود می داند.

پایگاه اطلاع‌رسانی اداره‌کل زندان‌های استان فارس: قرآن نور است، چراغ هدایت است نوری است که انسان را از تاریکی و جهالت درون خویش رهانیده و به نور خداوندی متصل می‌سازد. خداوند تبارک و تعالی در موارد متعددی قرآن کریم را نور نامیده است: «قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبِینٌ»که مراد از نور، قرآن است. زندانیان در زندان های فارس نیز از این نور بی نصیب نشده اند و خودشان را به این حلقه ارتباط با خالق متصل ساخته اند. 

سهیلا؛ فروردین سال 1399 به جرم قتل وارد زندان مرکزی شیراز شده است.

در مورد شرایط روحی و زندگی در زندان نسوان مرکزی شیراز اینگونه می گوید: خیلی در خودم بودم با خودم کنار نمی آمدم زندگی کردن برایم سخت شده بود به گونه ای که مسؤول فرهنگی زندان متوجه رفتارهایم شده بود که به آخرین نقطه زندگی رسیده ام و احساس پوچی می کنم. با من صحبت کرد و به من گفت هر نقطه تاریکی هم که در زندگیت داشته باشید اما در ادامه آن، روزنه امیدی وجود دارد.

گفتم دانشجو بودم که وارد زندان شدم الان دیگر شرایط ادامه تحصیل ندارم به من گفت: نگران نباش پیگیری می کنم ان شاالله مشکلت حل می شود. با مسؤول اندرزگاه و رئیس زندان صحبت کرد و هزینه تحصیل و بدهی قبلی دانشگاه مرا با هزینه شخصی خود پرداخت کردند و شرایط ادامه تحصیل و کتاب های مورد نیاز را برایم تهیه کردند. 

مدرک فوق لیسانس جزا و جرم شناسی را با همت مسؤولین زندان به ویژه حمایت های مالی مدیرکل زندان ها دریافت کردم. یک روز قبل از تعطیلات نوروز 1401 پس از آنکه رضایت اولیا دم را اخذ کردم و 10 سال حبس برای من تعیین شد کتاب های کنکور دکترا، توسط خانواده برای من آماده شد و با همکاری مسؤولین زندان، کتاب ها را دریافت کردم و با توجه به اینکه تعیین تکلیف شدم با انگیزه بیشتر شروع به خواندن کردم در کنار درس دانشگاه، راغب شدم که به سمت حفظ قرآن هم بروم.  

بیرون از زندان فقط نماز می خواندم و روزه می گرفتم اما در قرآئت و روخوانی قرآن واقعا ضعیف بودم مدرس قرآن زندان با سعه صدر مرا به قرائت و حفظ ترغیب کرد و به من گفت «تو می توانی و حافظه حفظ کردن را داری».  از جز 30 قرآن شروع به حفظ کردم. در کنار حفظ، تفسیر هم به من آموزش می داد.  

از ابتدای سال 1401 تاکنون هر ماه یک جز از قرآن را حفظ کردم از ابتدای مرداد وارد حفظ جز5 می شوم. در کنار حفظ، برای کنکور دکترا هم درس می خوانم و در اسفندماه آزمون دکترا دارم. درس های کنکور را صبح تا ظهر می خوانم و حفظ قرآن را بعد ازظهر.
حفظ را از نصف صفحه مصحف شریف قرآن در روز شروع کرده ام و هم اکنون یک و نیم صفحه در روز حفظ می کنم.
هیچ آموزش و مجازاتی نمی تواند بر روی زندانی تأثیر مثبتی داشته باشد مگر اینکه زندانی، نمونه عملی داشته باشد.

در بیرون از زندان خیلی مغرور و خودخواه بودم که با غرور بر روی زمین راه می رفتم با اطرافیان رفتار مناسبی نداشتم. وقتی در زندان دیدم رئیس اندرزگاه به همه سلام می کند و بدون هیچ فخرفروشی برای زندانیان وقت می گذارد با خودم گفتم چرا من باید مغرور باشم. زندانبانان برای من نمونه عملی تغییر در رفتار شدند یاد گرفتم که غرور و عُجب را باید کنار بگذارم. صبوری مسؤولین و مراقبین زندان به من درس اخلاق یاد داد. 
با خودش این تک بیت شعر را زمزمه کرد « درس معلم اربود زمزمه محبتی        جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را»

و در پایان گفت: محیط زندان اینقدر تأثیرات خوب بر روی من داشته است که تغییر رفتار من را همه هم بندیان و حتی خانواده ام حس می کنند و می گویند حال تو را دوست داریم و دوست داریم مثل شما آرامش داشته باشیم.

تصورش برای شما سخت است که قبلاً من چه بوده ام و الان چگونه شده ام. این دقیقاً هدف اصلی مجازات است، تغییر اساسی شخصیت است نمونه های رفتاری و تغییرات است که در من ایجاد شده است اما هنوز خرده رفتار دارم ولی خیلی تغییر کرده ام.

ما باید عامل به قرآن باشیم ای کاش قبل از هر سختی، خیلی چیزها را درک می کردم. حس خیلی خوبی دارم که قرآن با من دوست شده است و من هم با قرآن دوست شده ام به گونه ای که با مادرم پشت تلفن قرآن می خوانم.

در پایان بگویم برنامه آینده ام این است که قرآن را رها نکنم و به مرحله تربیت مربی برسم.

نام زندانی به دلیل حفظ کرامت انسانی وی، مستعار می باشد.

انتهای خبر/

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha