آتش انتقام یک پاساژ تجاری را سوزاند

علی شاگرد مغازه کبابی در تهران بود. ماه‌ها از کارش می‌گذشت ولی از حقوق و دستمزد خبری نبود. غرور بیجای جوانی هم اجازه نمی‌داد مشکلش را با پدر در میان بگذارد، می‌خواست به هر نحوی شده نشان دهد روی پای خود ایستاده است. او برای انتقام فقط می‌خواست آتش‌سوزی کوچکی در مغازه کبابی راه بیندازد، اما شعله‌های کور این انتقام؛ ناخواسته یک پاساژ تجاری را به آتش کشاند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha